سفارش تبلیغ
صبا ویژن

رسم عاشقی

دلم واسه بلاگم تنگ شده بود....

این چند مدت سرم اینقدر شلوغ و یا به عبارتی گرم بود که یادم به وبلاگم بود(!) اما نمی تونستم بیام،وقتش رو نداشتم....

از 21 بهمن رفتم مسافرت تا 27 ام که رسیدم!

خیــــــــــــــــلی خوش گذشت،پر از خاطره و توام با یه سری اتفاقات خوب و خوش بود.....

22 بهمن ساعت 8 شب یه جای مقدس.......بستن یک عهد و شروع فصل جدیدی از زندگی من.....!

امید پای ثابت این قضیه و همراه همیشگی من!

چقدر مسافرت به هر دومون خوش گذشت و فکر نمی کنم تکرار شدنی باشه.....

یادآوری لحظه به لحظه اش که از هفته پیش تا حالا شیرینی خاصی به زندگی هر دومون میده.....

این دفعه قضیه ما فرق می کنه!چه فرقی می کنه رو بماند ولی خیالمون از بابت خیلی مسایل راحته!

از همه می خوام دعای ویژه ای کنن تا هر چه زودتر این فاصله از بین ما برداشته بشه......

دیگه طاقت دوریش رو ندارم،هیچ راه دیگه ای نیست و این جاده برگشتی نداره؛

یا مرگ یا وصال...............

عهدی که با تو بستم

هرگز گسستنی نیست..............


 

 

 


نوشته شده در پنج شنبه 89/12/5ساعت 11:56 عصر توسط Ghazal نظرات ( ) |

Design By : Pars Skin